اه های عملی غلبه بر ترس
همه ما در زندگی مشکلاتی را تجربه می کنیم و احساس می کنیم که به بن بست رسیده ایم. هرچه فکر می کنیم هیچ راه حلی به ذهنمان نمی رسد. احساس می کنیم دیگر نمی توانیم به زندگی ادامه دهیم.
یک سری راه حل هایی هم به ذهن مان می رسد ولی می ترسیم.
می ترسیم که کاری را انجام دهیم و به نتیجه نرسیم. می ترسیم که شکست بخوریم. می ترسیم ریسک کنیم.
در لحظات سخت و دشوار احساس می کنیم نمی توانیم تصمیم درستی بگیریم و احساس می کنیم نمی توانیم قدم های درستی برداریم.
هر اشتباهی که ما انجام می دهیم، و می ترسیم که شکست بخوریم؛ در واقع می توانیم از آن به عنوان فرصتی برای تلاش بیشتر استفاده کنیم.
تفاوت انسان های مثبت و انسان های منفی در این است که جاهایی که اکثر مردم می گویند: «نمی توانم» و ناامید می شوند، آنها با اراده قوی تر ادامه می دهند.
آنها همیشه تلاش می کنند. تلاش و تلاش
آیا تا حلا شده که برای خود برنامه ریزی کرده باشید و موقع انجام آن برنامه بترسید که به نتیجه نرسید و به همین دلیل آن برنامه ریزی را عقب بیندازید؟
آیا تا حالا شده که با خود عهد کرده باشید که یک کاری را انجام دهید اما ترسیدید و پشیمان شدید را به یاد دارید؟
چه چیزی مانع از انجام آن شد؟
چرا تصمیم شما تغییر کرد؟
ترس
ترس همیشه به ما می گوید اگر تلاش کنیم، امکان شکست ما بیشتر از موفقیت هایمان خواهد بود.
ترس به ما تلقین می کند که به جای پذیرفته شدن، طرد می شویم و بنابراین چون می ترسیم هیچ کاری انجام نمی دهیم.
هر چه با ترس هایمان بیشتر روبرو شویم و بیشتر قدم برداریم، آنچه را که به دست می آوریم؛ ارزشمندتر است.
چهار حالت واکنش به ترس
شما وقتی احساس ترس می کنید چگونه واکنش نشان می دهید؟
وقتی کسی از چیزی می ترسد، به یکی از چهار حالت زیر واکنش نشان می دهد:
حالت به بن بست رسیدن:
در این حالت شما حس می کنید که هیچ چیزی نمی تواند زندگی شما را تغییر داده
و هرگز قادر نخواهید بود تا به چیزی که می خواهید برسید.
به عنوان مثال، اگر از سخنرانی کردن می ترسید، خیلی نگران می شوید، اما هرگز هیچ کاری برای تمرین سخنرانی انجام نمی دهید.
حالت تسلیم:
در این حالت شما یاد گرفته اید که با هر چیزی که سر راه شما قرار می گیرد مدارا کنید.
شما این حقیقت را که نمی توانید پول دار شوید را می پذیرید، ولی تلاشی نمی کنید.
حالت انکار:
برخی افراد هرگز ترس های شان را قبول نمی کنند.
آنها به جای انجام کاری که لازم است، کاری را ادامه می دهند که انجامش راحت تر است.
این افراد هرگز به ترسشان اعتراف نکرده و در نتیجه برای خلاص شدن از این ترس هیچ فعالیتی نمی کنند.
اگر از درآمد خود ناراضی هستند، تلاش نمی کنند تا درآمدشان بیشتر شود.
مثلا هیچ ریسکی نمی کنند ولی به جای ریسک کردن زمان بیشتری کار می کنند؛ چون کار کردن انجامش راحت تر از ریسک کردن است.
حالت تلاش در مسیر درست:
شما زمانی آرامش پیدا می کنید که به خودتان باور داشته باشید و با ترس های تان روبرو شوید.
شاید همیشه موفق نشوید، اما در نهایت برنده هستید.
برای غلبه بر ترس چه کار کنیم؟
در دل ترس برویم
از هر چیزی یا هر کاری که می ترسیم، آن را انجام دهیم. به هر قیمتی که شده آن را انجام دهیم.
برای اینکه موفق شویم، باید بتوانیم جرات و جسارت خود را تقویت کنیم و با افکار منفی خود مبارزه کنیم.
اگر ما با ترس هایمان روبرو شویم و در زندگی مان خطر کنیم، استرس های مان کاهش می یابند.
تنها راه غلبه بر ترس، روبه رو شدن با آن است
ترس های خود را کنار بگذارید و کارهایی که در ذهن از آنها می ترسید را انجام دهید.
از چه کارهایی می ترسید؟ از چه چیزهایی می ترسید؟
از سخنرانی، فروشندگی، ملاقات با افراد جدید، درخواست قرار ملاقات، درخواست اضافه حقوق، جستجوی شغل، شکست در زندگی، تغییر کسب و کار، تنها ماندن یا نه گفتن به دیگران؟
باید همیشه به دنبال هدف ها بروید و هرگز از آغاز و انجام کارهای مورد علاقه خود نهراسید.
اگر دوست دارید مسافرتی بروید، در کلاس زبان ثبت نام کنید یا ... حتما همین امروز فهرستی از تمایلات خود را تهیه و بر اساس آنها برنامه ریزی کنید و انجام دهید.
شما زمانی خوشبختی و شادی را تجربه می کنید که با بدترین ترس هایتان روبرو شده و آنها را شکست دهید.
به آینده فکر کنیم
اگر به آینده و به نتیجه اهدافتان خوب فکر کنیم، متوجه می شویم که اگر بترسیم و به دنبال هدف های مان نرویم؛
بعدا حسرت کارهایی که انجام نداده ایم را می خوریم.
اگر همیشه در زندگی امروز و فردا کنیم، هرگز به نتیجه دلخواه نخواهیم رسید.
بهانه نیاوریم
چند بار برای من پیش آمده است که برای انجام ندادن کارهایم عذر و بهانه آورده ام. شما چطور؟ برای شما هم پیش آمده؟
بهانه هایی مثل:
خیلی سخت است.
خسته ام.
وقت ندارم.
من مدرک تحصیلی ندارم، پس نمی توانم کاری را شروع کنم.
پول کافی ندارم.
موفق نمیشوم.
و......
این بهانه ها برایتان آشنا نیست؟
بیشتر ما درگیر محدودیت های ذهنی خود و امروز و فردا کردن کارها هستیم در حالیکه افراد موفق، حتی وقتی کاری را دوست ندارند نیز از همه زمان خود استفاده می کنند
و همه تلاش خود را انجام می دهند.
افراد موفق اصولا کارهایی را انجام می دهند که دیگران آنها را سخت و دشوار می نامند.
امروز کارهایی را انجام می دهم که دیگران حاضر نیستند انجام دهند تا فردا کارهایی انجام دهم که دیگران قادر نیستند انجام دهند.
افراد موفق همه خطرات احتمالی را پیش بینی و برای کارهای خود برنامه ریزی می کنند.
خلاقیت، جرات و شهامت دارند.
آنها به طور ذاتی موفق و خوش شانس به دنیا نیامده اند، بلکه با اراده، سخت کوشی و نداشتن ترس به موفقیت های خود رسیده اند.
آنها به جای پیدا کردن موانع، موقعیت ها را کشف می کنند.
در طول روز به عباراتی که استفاده میکنید دقت کنید، ببینید دارید بهانه میآورید؟ آیا دارید موقعیتتان را توجیه میکنید؟
زبان خود را تغییر دهیم
وقتی افکار منفی به ذهنمان میرسد، فوراً زبان خود را تغییر دهیم تا افکارمان مثبت شود. اگر این کار را نکنیم، اسیر ترس خواهیم شد.
چطوری زبان خود را تغییر دهیم؟
از کلمه هنوز استفاده کنیم.
به جای اینکه بگوییم : «چون تجربه کافی ندارم، نمیتوانم اینکار را انجام دهم» زبانمان را تغییر دهیم
و بگوییم: «هنوز تجربه کافی در این مورد ندارم اما مطمئنم که از عهده آن برخواهم آمد»
یا مثلا وقتی دارید به مشکل تان فکر می کنید و می گویید:
« این مشکل حل نمی شود. من بدبختم.» تمرکزتان را عوض کنید و فکرتان را عوض کنید و بگویید:
« من هنوز راه حل این مشکل را نمی دانم. ولی به زودی این مشکلم را حل می کنم.»
تجسم کنید
چشمان خود را ببندید، نفسی عمیق بکشید و خود را در حین انجام کاری که تمایل به انجام آن دارید یا باید انجام دهید تصور کنید.
تصورسازی ذهنی می تواند پیروزی بر انجام آن را به نظر ساده تر کند.
نفس عمیق بکشید
کاری که قصد انجامش را دارید ممکن است خیلی دشوار یا خیلی ترسناک به نظر آید
و باید زمانی را برای آرامش در اختیار داشته باشید.
چند بار نفس عمیق بکشید. تا احساسات شما در خصوص آنچه پیش رو دارید تخلیه شود.
سپس آماده ادامه راه شوید.
آموخته ام که شهامت به معنی عدم وجود ترس نیست، بلکه غلبه بر آن است.
یک فرد شجاع شخصی نیست که ترس در وجودش راه ندارد، بلکه شخصی است که می تواند بر ترس خود پیروز شود.
نلسون ماندلا
سنگ بزرگ نشانه نزدن است
اگر از صحبت کردن با رییس تان می ترسید، سعی کنید شخصیت او را بشناسید
و اولویت های او را در نظر بگیرید و ابتدا با او در مورد موضوعات کوچک صحبت کنید و بعد در مورد موضوعات مهم تر صحبت کنید.
اگر از ارتباط چشمی با افراد غریبه می ترسید، شروع کنید
و با یک نفر مثلا همکارتان این کار را انجام دهید و بعد به مرور با افراد بیشتری این کار را انجام دهید.
اگر می ترسید ریسک کنید و کاری راه بیندازید، ابتدا از ریسک های کوچک شروع کنید.
به صورت پاره وقت شروع به کار کنید.
اقدامات کوچک وقتی به طور مداوم ادامه پیدا کنند، ترس تان می ریزد.
ترس فقط با انجام فعالیت و به تدیج درمان می شود.
یک برنامه عملی طراحی کرده و آن را پیاده کنید و بعد با اضافه کردن شدت و تکرار، آن را بهبود دهید.
اگر شما کاری را بارها و بارها انجام دهید، غیرممکن است که دیگر از آن بترسید.
تکرار مهارتتان را بهبود داده و باعث می شود احساس خاصی از نتیجه مثبت داشته باشید.
کسانی که به ترس هایشان غلبه نمی کنند، زندگی خیلی کوچکی خواهند داشت.
حتما هر روز خودتان را به چالش کشیده و رشد کنید.
اجازه ندهید، ترس از نرسیدن هدف تان، شما را از قدم برداشتن در راستای یاد گرفتن و رشدی که در طی این مسیر حاصل میشود، باز دارد.